دِلم کاش از مذهبی بودن نیفتد ..
چقدر خوب شد آمدی اربعین
دِلم سنگ شده بود ..
ی چیزائی هستن ک کارشون داری،کارت ندارند
کارشون نداری - با بولدوزر از روت رد میشن..
دِلم کاش از مذهبی بودن نیفتد ..
چقدر خوب شد آمدی اربعین
دِلم سنگ شده بود ..
ی چیزائی هستن ک کارشون داری،کارت ندارند
کارشون نداری - با بولدوزر از روت رد میشن..
خدا گاهیــ وقتا واسه بزرگ شدن بنده هاش ی آدمائیـ رو سر راهشون قرار میده ..
و گاهیـــ ی نفر انقدر عزیزه ک آدم دلش میــ خواد در دید عموم براش خاطره بنویسه..
یاد شیمیائیـــ شدن پاهامون ب خیر
یاد نون پنیر سبزیـ های دم افطار ضیافت ب خیر
یاد هشدارهای فرمانده سحر بخیر
یاد عصبانی شدنات از دست ... ها ب خیر
یاد بحث هائیـــ ک خودت هم قبول داشتیـــ عصبانیّتت کار دستمون میده
ب یاد نصفه شب های اردوگاه لشگر41 ثارالله
ب یاد خوابیدن کف اتوبوس
ب یاد حی علی الصلوه
ادامه بعد حی علی الصلوه انشاء الله
ب یاد خستگیــ های دوست داشتنیــ ساعت ها کار
ب یاد شلختگیــ هـــا
یک ماه و یک روسری
یک اردو و یک مقنعه
یاد اون شبی ک تا صبح مشغول شتشویـــ بودیم :)
یاد تانک و عکس و قمقمه
یاد خرما و بادوم و لبخندت
یاد سلام صبح بخیر عشقمت ب عشقت
یاد طلائیه
یاد اشک هــا-یاد غــر زدنا
خیلی از حرف هات یادم نمیره
جنس رفاقت تو از جنس رفاقتی نیست ک گذر زمان کمرنگش کنه!!
اوخ
یاد دراز شدن سفرتو رٌبّ انار خونمونو - بی کسی مون افتادم بعدِ اردو
امدم بنویسم دلم این فاصله را نمی خواهد-یادم افتاد همین خواسته ها ب اینجایم کشانده!
دوستی :)