علائم نفاق و آثار آن در زندگی فردی و اجتماعی ..

إِنَّ الْمُنَافِقِینَ یخَُادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خَادِعُهُمْ وَ إِذَا قَامُواْ إِلىَ الصَّلَوةِ قَامُواْ کُسَالىَ‏ یُرَاءُونَ النَّاسَ وَ لَا یَذْکُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِیلًا*** مُّذَبْذَبِینَ بَینْ‏َ ذَالِکَ لَا إِلىَ‏ هَؤُلَاءِ وَ لَا إِلىَ‏ هَؤُلَاءِ  وَ مَن یُضْلِلِ اللَّهُ فَلَن تجَِدَ لَهُ سَبِیلًا ( آیات 143و142سوره مبارکه نساء)


ترجمه آیات

منافقان مى ‏خواهند خدا را فریب دهند در حالى که او آنها را فریب مى‏ دهد و هنگامى که به نماز برمى ‏خیزند، با کسالت برمى‏ خیزند و در برابر مردم ریا مى‏ کنند و خدا را جز اندکى یاد نمى‏ نمایند*** آنها افراد بى ‏هدفى هستند که نه سوى اینها، و نه سوى آنهایند! (نه در صف مؤمنان قرار دارند، و نه در صف کافران!) و هر کس را خداوند گمراه کند، راهى براى او نخواهى یافت.

در این دو آیه پنج صفت دیگر از صفات منافقان در عبارات کوتاهى آمده است :

      1 - آنها براى رسیدن به اهداف شوم خود از راه خدعه و نیرنگ وارد مى شوند و حتى مى خواهند: به خدا خدعه و نیرنگ زنند در حالى که در همان لحظات که در صدد چنین کارى هستند در یک نوع خدعه واقع شده اند، زیرا براى بدست آوردن سرمایه هاى ناچیزى سرمایه هاى بزرگ وجود خود را از دست مى دهند. (ان المنافقین یخادعون الله و هو خادعهم ).

تفسیر فوق از واو و هو خادعهم که واو حالیه است استفاده مى شود و این درست شبیه داستان معروفى است که از بعضى بزرگان نقل شده است که به جمعى از پیشه وران مى گفت : از این بترسید که مسافران غریب بر سر شما کلاه بگذارند، کسى گفت اتفاقا آنها افراد بى خبر و ساده دلى هستند ما بر سر آنها مى توانیم کلاه بگذاریم ، مرد بزرگ گفت : منظور من هم همان ست ، شما سرمایه ناچیزى از این راه فراهم مى سازید و سرمایه بزرگ ایمان را از دست مى دهید!

  2 - آنها از خدا دورند و از راز و نیاز با او لذت نمى برند و به همین دلیل : هنگامى که بنماز برخیزند سرتاپاى آنها غرق کسالت و بى حالى است (و اذا قاموا الى الصلوة قاموا کسالى ).

  3 - آنها چون به خدا و وعده هاى بزرگ او ایمان ندارند، اگر عبادت یا عمل نیکى انجام دهند آن نیز از روى ریا است نه به خاطر خدا! (یراؤ ن الناس )

  4 - آنها اگر ذکرى هم بگویند و یادى از خدا کنند از صمیم دل و از روى آگاهى و بیدارى نیست و اگر هم باشد بسیار کم است . (و لا یذکرون الله الا قلیلا).

 5 - آنها افراد سرگردان و بى هدف و فاقد برنامه و مسیر مشخص اند، نه جزء مؤ منانند و نه در صف کافران ! (مذبذبین بین ذلک لا الى هؤ لاء و لا الى هؤ لاء).


باید توجه داشت که کلمه مذبذب اسم مفعول از ماده ذبذب است و در اصل به معنى صداى مخصوصى که به هنگام حرکت دادن یک شیى آویزان بر اثر برخورد با امواج هوا بگوش مى رسد و سپس به اشیاء متحرک و اشخاص سرگردان و متحیر و فاقد برنامه مذبذب گفته شده است و این یکى از لطیف ترین تعبیراتى است که در قرآن درباره منافقین وارد شده است و یک اشاره ضمنى به این مطلب دارد که چنان نیست که نتوان منافقان را شناخت بلکه این تذبذب آنها آمیخته با آهنگ مخصوصى است که با توجه به آن شناخته مى شوند، و نیز این حقیقت را مى توان از این تعبیر استفاده کرد که اینها همانند یک جسم معلق و آویزان ذاتا فاقد جهت حرکتند، بلکه این بادها است که آنها را به هر سو حرکت مى دهد و به هر سمت بوزد با خود مى برد! و در پایان آیه سرنوشت آنها را چنین بیان مى کند آنها افرادى هستند که بر اثر اعمالشان خدا حمایتش را از آنان برداشته و در بیراهه ها گمراهشان ساخته و هر کس را خدا گمراه کند هیچگاه راه نجاتى براى آنان نخواهى یافت . (و من یضلل الله فلن تجد له سبیلا).

منافق، کسى است که در ظاهر احکام دینى را به جاى مى ‏آورد، امّا انگیزه ‏هاى او الهى نیست. نماز مى‏ خواند، امّا از روى ریاکارى، کسالت و غفلت. او گمان مى‏ کند با این روش خدا را فریب مى ‏دهد، در حالى که نمى ‏داند خودش را فریب داده و خداوند به درون او آگاه است و جزاى فریبکارى او را مى‏دهد. امام رضا علیه السلام مى ‏فرماید: چون خداوند، جزاى خدعه آنان را مى ‏دهد، به این کیفر الهى، خدعه گفته مى ‏شود.

نماز مطلوب، عاشقانه، خالصانه و دائمى است. پیامبرصلى الله علیه وآله فرمودند: آنان که نماز را به آخر وقت مى‏ اندازند و فشرده مى‏ خوانند، نماز منافقان را انجام مى‏ دهند. قرآن نسبت به مؤمنان جمله‏ى «اقامواالصلوة» به کار مى‏ برد ولى درباره ‏ى منافقین جمله‏ ى «قاموا الى الصلوة» و تفاوت میان «اقاموا» و «قاموا» تفاوت میان برپاداشتن و به پا خواستن است.
   1- فریبکارى، بى نشاطى در نماز، ریاکارى و غفلت از یاد خدا، از نشانه‏هاى نفاق است. «ان المنافقین یخادعون، یراؤون، لا یذکرون»

    2- منافقان بدانند که با خدا طرفند. «و هو خادعهم» 3- کیفر خدا متناسب با عمل است. «یخادعون الله و هو خادعهم» 4- نماز منافقان نه روحیّه دارد، نه انگیزه، نه مقدار. «کسالى، یراؤون، قلیلاً»

قال علی(علیه السلام): ایّاک و النّفاق فأن ذاالوجهین لایکون وجیهاً عند اللّه؛از نفاق و دورویی دوری کن، چرا که انسان دورو، پیش خداوند آبرومند نیست.»

یکی از آفت ها و خطرهای اجتماعی که ممکن است جامعه را به ویرانی و تباهی بکشد و پایه های وحدت اجتماعی را متزلزل سازد، آفت و آسیب بزرگی است به نام «نفاق و منافق» که در قرآن و روایات نسبت به این پدیده شوم اجتماعی هشدارهای جدّی و پی گیری داده شده است.»

قرآن با لحن تند مؤمنان را از خطرهای منافقان برحذر می دارد و می فرماید:

«هم العدّو فاحذرهم؛(منافقان) دشمنان (اصلی) شمایند از آنان برحذر باشید.»

در خطرناک بودن این گروه از مردم همین بس که قرآن مجید در چندین سوره به گونه تفصیلی و ریز اوصاف و شگردهای منافقان را مطرح کرده و آنها را به مؤمنان شناسانده است تا در دام و تورهای آشکار و پنهان آنها گرفتار نشوند.

در آغاز سوره (مبارکه بقره) حدود بیست آیه در ترسیم چهره مؤمنان و کافران و منافقان مطرح شده که 13 آیه از آن مربوط به جریان نفاق و منافقان است این نکته خود گواه بر این است که: شناخت این گونه دشمنان داخلی که قرآن از آنان به عنوان «ستون پنجم» یاد کرده است برای جامعه ایمانی یک ضرورت و تکلیف مهم است. افزون بر این، هوشیاری نسبت به تاکتیک ها و موضع گیریهای گوناگون سیاسی اجتماعی آنان یک وظیفه عمومی و همگانی است.

جریان نفاق نه تنها خود جریانی آلوده و کج راهه است، بلکه دیگران را نیز به آلودگی و بی راهه و بیماری می کشاند، از این رو امام علی(علیه السلام) در یک هشدار به جامعه دینی می فرماید:

«احذروا اهل النفاق فأنهم الضالون المضلّون، الزّالون المزّلون، قلوبهم دویة و سحافهم نقیّه؛ از منافقان برحذر باشید، چه این که آنان هم گمراهند و هم گمراه گر، هم خود لغزیده اند و هم لغزاننده دیگرانند درونشان بیمار است و برونشان بی عیب و سالم می نماید.»

اکنون که خطر نفاق و منافق روشن شد و معلوم گردید که یکی از هشدارهای مهم اجتماعی در فرهنگ دینی هشدار نسبت به جریان نفاق است لازم است پیرامون این مقوله و پدیده اجتماعی در چند محور مطالبی را ارائه دهیم تا خوانندگان عزیز نسبت به این آسیب بزرگ اجتماعی بصیرت و آگاهی بیشتری پیدا کنند و با شناخت چهره های رنگارنگ منافقان در دام های گسترده آنان که غالباً همراه با دانه است گرفتار نگردند.

واژه نفاق

«نفاق» در لغت راه زیرزمینی و پنهانی است به همین جهت در زبان عرب به تونل، نَفَق می گویند، یعنی راهی که پنهان است و ورودی و خروجی دارد.

از این رو به یربوع موش صحرایی که در زیر زمین کانال می زند و از یک در وارد می شود و چنانچه خطری او را تهدید کرد از در دیگر که معمولاً نامرئی است فرار می کند نافقاء می گویند.منافق از آن جهت که به نام اسلام وارد امت اسلامی می شود و در مواقع لزوم خود را از اسلام و مسلمانان بیگانه می سازد و از اسلام خارج می شود به این نام نامیده شده است.

و این که قرآن «منافق» را فاسق نامیده است با عنایت به همین نکته ای است که به آن اشارت شد.

تعبیر قرآن این است که:

«انّ المنافقین هم الفاسقون؛ به درستی که منافقان همان فاسقان هستند.»

فسق در لغت به معنای خروج رُطَب از پوست است، کسی که از چهارچوب آداب شریعت خارج شود گرچه اعتقاد به آن هم داشته باشد در فرهنگ قرآن به عنوان فاسق شناخته می شود بنابراین منافق و فاسق در یک چیز مشترکند و آن خارج شدن از پوسته دین و آداب شریعت است.

البته فرق آن دو نیز در این است که در یک تصویر کلّی در رابطه با دین چهارگونه چهره را می توان ترسیم کرد:

1 ـ مؤمن آن که اعتقاد به دین دارد و باور او بارور به عمل است.

کافر آن که از آغاز با دین و دینداری می ستیزد و حقیقت را می پوشاند.

منافق کسیکه در ظاهر به دین و دینداری جلوه می کند ولی در باطن اعتقادی به دین و دستورات آن ندارد.

فاسق و آن کسی است که از لحاظ اعتقادی عقاید دین را باور دارد ولیکن در مرحله عمل، پایبندی شایسته ای به دستورات دینی از خود نشان نمی دهد و در عمل خارج از دین حرکت می کند.

نفاق ویژگی انسان

شهید مطهری در این باره می نویسد که:

«نفاق از مختصات بشر است، معمولاً در حیوانات اثری از نفاق یعنی دوچهرگی و دورویی دیده نمی شود، شاید خیلی به ندرت در بعضی از حیوانات زیرک چنین چیزی دیده شود، یعنی حیوان به حالتی بر ضد حالتی که داراست تظاهر کند، حیوان اگر خشم بگیرد آثار خشم در صدایش و حنجره اش ظاهر می شود، اگر خوشحال شود فوراً جُست و خیز می کند، اگر دردش بیاید ناله می کند، هر صدایی از حیوان یک نشانه واقعی است از حالتی که دارد و میان حالتش و آن صدا یا علامتی که از خود بروز می دهد اختلاف نیست.

این انسان است که این قدرت را دارد که ممکن است با یک نفر در نهایت درجه دشمن باشد و در دلش حقد و کینه او را داشته باشد ولی وقتی با او بنشیند تظاهر به دوستی کند و با چهره باز برخورد کند. و اظهار خوش حالی و خوش وقتی نماید.

اکثر تعارفاتی که در میان مردم معمول است نوعی نفاق است برای این که دروغ است، کسی به خانه می آید و صاحبخانه می گوید قدم روی چشم ما گذاشتید...اما همین که مهمان می رود، خلافش را می گوید و باطنش را ظاهر می کند. بشر به دلیل اینکه هوشش بیشتر و عقلش زیادتر است می تواند منافق گری و دورویی کند.

هرچه انسان ها بدوی تر هستند صریح ترند، یعنی فاصله میان درون و بیرون شان کمتر است، هرچه انسانها به طرف تمدن آمدند، بر نفاقشان افزوده شد، یعنی فاصله میان این دو چهره شان زیاد شد....به گونه ای که باید گفت: «دنیای نفاق».گواه بر این واقعیت را می توان تبلیغات رنگارنگ و خلاف واقعی رسانه های استکباری گرفت که گاه از کاه کوه می سازند و آنچنان رنگ و لعاب به یک مسأله کوچک می دهند که آن را فاجعه قرن می نامند و گاه مسائل حیاتی و انسانی را آنگونه پیش پا افتاده جلوه می دهند که گویی هیچ اتفاقی در دنیا صورت نگرفته است مانند کشتار بی رحمانه کودکان و مظلومان فلسطینی و مانند آن، باطن تمدن بشری در جهان امروز از لایه های تودرتو تشکیل شده است که بهترین نام را به گفته شهید مطهری می توان بر آن «دنیای نفاق» نهاد.

زرنگی یا نفاق

این که گفتیم حالت دورویی و نفاق یکی از مختصات انسان است و بشر می تواند با تصنع و ظاهر سازی بر خلاف آن چه در درون دارد تظاهر کند، به این معنا نیست که پس این خود کمالی است برای انسان که بتواند بین درونش و برونش دوگانگی ایجاد کند، بلی اصل قدرت بر استتار و رازداری در ذات خود کمال بشر است، اما به کارگیری آن در موارد ناپسند نوعی سوء استفاده بشمار می رود. یکی از رذایل اخلاقی این است که آدمی از این قدرت خدادادی استفاده نامناسب داشته باشد و آن را در راه فریب دادن و گول زدن مردم به کار گیرد.

سوگمندانه بسیاری از مردم این کار را نوعی امتیاز برای خود می دانند و با نام زرنگی حالت نفاق به خود می گیرند و مردم را از حقیقت و واقعیت دور می سازند.

برخی از مردم هم صداقت و صراحت و یک رویی را نوعی سادگی و عقب افتادگی می شمارند و بر این گمانند که با مکر و خدعه و نفاق و دورویی بهتر می توان زندگی کرد و پیش رفت، غافل از آن که اساس عالم هستی بر حقیقت استوار است نه بر مَجاز و نمی توان نظام راستین جهان را به بازی گرفت..


منبع : کلاس تفسیر قرآن استاد عسگری-تابستان 92

خواندید و بهره بردید - حتما استاد ما را دعا کنید ..

یاعلی مدد را شدیدا عشق است .